چکاپ 40ماهگی

ساخت وبلاگ

سلام بر عشقققققققققققققققققققققققققق

خدارو شکر امسال چک اپ شده هر 4 ماه مهر رفته بودیم دیروز هم 3بهمن رفتیم .قربونت برم که به عمو پروند میگی عمو فروند .یک ساعت مرخصی گرفتم وخیلی خیلی زود تر از معمول رسیدیم مهر که وقت میگرفتم بهم گفت 5اول وقتمون اما معمولا دکتر زود میاد منم گفتم زود برسیم 4 اونجا بودیم اون موقع که راهمون نداد گفت 4.15در باز میکنم بعدشم که رفتیم تو دیدم بله ما نفر سومیمم خانم منشی برای اینکه ساعت کار دکتر از 5رفته به 4.5 دو نفر قبل ما جا داده منم بهش گفتم باید به من زنگ میزد تازه من خودم هفته پیش زنگ زدم واوکی کردم ولی اون حرفی در این مورد نزد اونم معذرت خواهی کرد اقا شدی ها اقا یعنی یاد اون موقعی افتادم که خیلی کوچولو بودی وقتی میرفتیم مطب همه جاروب هم میزدی ویا گریه میکردی وشیر می خواستی منم بچه های بزرگ تر نگاه میکردم وحسرت می خوردم که واییییییییی کی نوشاد من اینقدری میشه یه خانمی هم اومده بود که پسرش هم سن شما بود ویه دختر کوچولو یک ساله هم داشت منم هی بهت میگفتم ببین چقدر ابجی خوبه شما هم مصر میگفتی این دختر نیست پسر دامن نداره .سوال

رفتیم برای قد ووزن که به شرح ذیل است"

قد:98.5

وزن:17.300

دور سر:51

یعنی من فدای تو بشم دکتر گفت 1کیلو نسبت به سنت اضافه داری در عوض یک سانت قدت بلند تر بنابراین اصلا اضافه وزن نداری وعالی داری پیش میری دکتر گفت 1.5سانت دیگه قد بکشی وبشی 100سانت اندازه یه بچه 4ساله هستی خدارو شکر بعد هم دیگه خودت بزرگ شدی قشنگ رو صندلی بیمار میشینی دکتر بدون دخالت من گوشتو وته حلقتو معاینه کرد وبا گوشی طبی صدای قلبت وریه تو هم چک کرد که گفت همه چیز خوبه در مورد اینکه هیجان زده میشی ورشته کلام از دستت در میره براش گفتم واینکه مرتب خواب(کابوس)میبینی وهمش  از خواب میپری هم بهش گفتم که دکتر گفت مشکل از زبونت نیست گفتن تو کلا یه روحیه مبارزه طلب وشیطون وجنگجو داری نمیتونی تو خواب این شرایط کنترل کنی برای همین بهت یه شربت داد تا هر شب 8 سی سی بهت بدم بعد از یک ماه هر هفته نیم سی سی کم کنم تاکید هم کرد بازی های کامپیوتر یکارتون های خشن نبینی واز از عصر دیگه باز های هیجانی نداشته باشی که ما قبلا هم رعایت میکردیم بعدم خودت از شرایط جدیدمون برای عم تعریف کردی وعمو پروندهم حسابی به حرفات گوش داد از مطب اومدیم بیرون اما بابا طبق معمول دیر کرده بود قرامون 5بود وایشون ده دقیقه به 6رسید دیدم هوا که خوب الانم که ترافیک چه کاریه بریم بگردیم تا خیابون یخچال پیاده روی کردیم بعدشم رفتیم شام خوردیم شما ها پیتزا انتخاب کردی قارچ وگوشت منم به زور دو تا تیکه خوردم خدا کنه این بی اشتهایی من زودتر حل بشه راستی یه چیز جالب هر پلیس راهنمایی ورانندگی که میدیدی بهش میگفتی ااااااااااا تو هم پلیس شدی ماشینت کو حالا اگر ماشین داشت که عاشقش میشدی اگر نداشت بهش میگفتی تو پسر بدی بودی بهت ماشین ندادن واونا هم  از حرفات کلی میخندیدن یکیشون هم بهت گفت یه وقت پلیس نشی ها اصلا به درد نمی خوره برو دکتر بشو شما هم جواب دادی من اصلا نمی خوام دکتر بشم مثل عمو فروند خیلی همپلیس به در می خوره خلاصه که خیلی بهمون خوش گذشت بعدشم از اتوبان نیایش اومدیم خونه واصلا ترافیم نبود وراحت رسیدیم همین که رسیدیم هم رفتی تو تخت خوابید اما ساعت 1بیدار شدی که اب بده منم بهت اب دادم گفتی می خوای بیام پیشت منم که خودم به خاطر فسقلی بی خواب بودم حوصله نداشتم گفتم بیا دو دقیقه پیش من خوابیدی اخرشم گفتی اه من لگدمیزنم میرم تو تخت خودم بخوابم خلاصه خودت خود جوش رفتی تو تخت تا صبح خوابید فقط چند ساعت منو بی خواب کردی .فدای سرت قربون قدت برم مادر عاشقتممممممممممممممممم


[ موضوع : ]

روزهای زندگی نوشاد همه دنیای مامان وبابا...
ما را در سایت روزهای زندگی نوشاد همه دنیای مامان وبابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fmadaraneh-35a بازدید : 249 تاريخ : دوشنبه 18 بهمن 1395 ساعت: 1:48